شهدای مالواجرد

شهدای روستای مالواجرد - شهرستان جرقویه - استان اصفهان

شهدای مالواجرد

شهدای روستای مالواجرد - شهرستان جرقویه - استان اصفهان

شهید محمد علی نیکبخت

يكشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۰۳:۲۱ ب.ظ

جهادگر شهید محمدعلی نیکبخت

فرزند حاج حسین

(حاج‌حسین حاج‌عباس کربلائی‌باقر مالواجردی)

تولد: 1330

شهادت: 1361

صفحه یادبود شهید

https://iporse.ir/6013512

***

زندگی نامه شهید به نقل از کانال ایتای پابرج مالواجرد

https://eitaa.com/paborjemalvajerd/6497


ایشان اولین فرزند مرحوم حاج‌حسین حاج‌عباس کربلائی‌باقر مالواجردی و مرحومه‌ مغفوره حاجیه‌خانم زهرابیگم حاج‌سیدمحمد سیدباقر هستند. سال ۱۳۳۰ در روستای مالواجرد دیده به جهان گشود.

آقایان حاج‌اسماعیل‌نیکبخت حاج‌احمدنیکبخت معروف‌به «حاج‌احمدزهرابگم» پسران حاج‌حسین‌حاج‌عباس براداران‌ تنی شهیدمحمدعلی نیکبخت می‌باشند.

 ثمره ازدواج این شهید والامقام بادختردائی‌اش، صبیه جناب آقای حاج‌سیدحسین‌ حاج‌سیدمحمد یک‌پسر و سه‌دختر است.


جهادگرشهید محمدعلی‌نیکبخت ایام نوجوانی را در مالواجرد سپری می‌کند و از کار کشاورزی در اراضی زراعی شاگردی در کامیون برادرش مرحوم‌حاج‌میرزاحسن را ترجیح می‌دهد و به خاطر علاقه‌ای که به شغل رانندگی داشته اندکی نگذشته شوفر می‌شود و مدتی بعد در کامیون آقای حاج‌اسماعیل‌حسین‌اسماعیل‌ با او شریک و مشغول کار می‌شود. 

جهادگرشهید پس‌ از اخذ گواهینامه‌ رانندگی با آقای‌عبداله‌شاه‌علی (عبدل‌حاج‌حسین‌عبدالمولاه) ماشین ده‌چرخی را شریک می‌شود. وی بعداز کسب مهارت‌های لازم با خریدن کامیون کمپرسی از آقاعبدل جدا و مستقل می‌شود.

شهید محمدعلی‌ حاج‌حسین حاج‌عباس کربلائی‌باقر مالواجردی برای امرار معاش خود و خانواده‌اش ضمن کار با کمپرسی به کار کشاورزی در اراضی زراعی روستا نیز تلاش می‌کند.

کامیون‌های آن روزگار که در آبادی تردد داشتند، از نوع خاور، بنز تک، بنز ده‌چرخ و ارترناش بود.

شکل و قیافه ماشین شهیدنیکبخت که ماک بسیار قدیمی بود، با سائر ماشین‌ها فرق می‌کرد؛ به‌همین خاطر اهالی‌روستا به آن کامیون میگ‌عراقی می‌گفتند. 

تا اواسط دهه‌ی شصت تنها ورودی روستا از سرچشمه به سمت امامزاده بسیار ناهموار و از گودال‌های کوچک و بزرگی برخوردار بود به طوری که تردد خودروهای سبک و سنگین آبادی که آن زمان تعدادشان به‌اندازه انگشتان دست می‌رسید، به سختی انجام می‌شد.

شهید محمدعلی نیکبخت با ماشینش (میگ‌عراقی) داوطلبانه و صلواتی با بارگیری چندین کمپرسی شن و ماسه از کف رودخانه یا جای دیگری مثل دامنهٔ رشته‌ کوه دملاح نسبت به پر کردن چاله‌ چوله‌های مسیر اقدام کرد. مدتی گذشت و کار شن‌ریزی که از سرچشمه شروع شده بود، به سر پل رسید. 

صبح جمعه ۱۲ آذرماه ۱۳۶۱ برابر با ۱۶ صفرالمظفر ۱۴۰۳ بود که شهیدمحمدعلی‌نیکبخت برای تخلیه آخرین محموله کامیون درست در فاصله چند متری پل توقف می‌کند و کلید بالابر سیستم کمپرس را می‌زند. اتاق بالا رفته و بار خالی می‌شود. سپس کلید بازگشت را می‌زند اما کمپرس عمل نکرده و اتاق پائین نمی‌آید. از ماشین پیاده می‌شود تا شیر بازگشت روغن از کمپرسی به مخزن را باز کند. این شیر زیر کامیون در نزدیکی چارشاخ گاردان قرار داشته ناگزیر زیرماشین‌می‌رود لباس‌هایش به پیچ‌های چارشاخ گاردان گیرمی‌کند ولی پاره‌نمی‌شود.

چرخش‌گاردان، ژاکت کلفتی که بر تن داشته را بالا و دور گردن جمع کرده و ماشین خاموش می‌شود.

شهیدمحمدعلی نیکبخت که تنها بوده راه نفس‌ او بسته می‌شود. یکی‌دو دقیقه می‌گذرد. سعی و تلاش او برای رهائی بی‌نتیجه می‌ماند. تسلیم امر حق می‌شود و روحش به ملکوت اعلی پرواز می‌کند.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی