شهید حسن نیک بخت مالواجردی
پانزدهم مرداد ۱۳۴۷، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش نصرالله، فروشنده حبوبات بود و مادرش،صدیقه نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیست و هشتم فروردین ۱۳۶۷، در فاو عراق بر اثر بمباران شیمیایی شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است.
ســلام آشـنــای مـــن، بــرادرم خوش آمـــدی
نجـیب و زخم خورده ام ، دلاورم خوش آمـــدی
چـرا سکوت کرده ای؟ سخن بگو! چگونه ای؟
چه با حیـا نشسته ای تو در برم ! خوش آمـــدی
شـنــیده ام ســفر کـمی دراز و راه دور بــود!
ســفر بخیر! سرفراز بی ســرم ، خوش آمـــدی
بـرایم از خـــودت بگو،هــنوز می شـــناسـمت
اگر چه پــر شکسته ای ، کـبوترم خوش آمـــدی
چه خوب شد که آمـــدی... دلم عجیب گرفته بود!
چه بوی عطر می دهی ، معطرم خوش آمـــدی
قـدم تو رنجه کرده ای!... مرا خجل نموده ای
بـه باغ زرد بی کسی ، صـنوبرم خوش آمـــدی
تـو از سـفر رسیده ای ، مسافری و خسته ای!
بخواب روی دوش ما... بــرادرم خوش آمـــدی
🌹 شهید حسن نیکبخت
👈نام پدر : نصراله
⚜️مرحوم شادروان حاج نصراله نیکبخت مرحوم فتحاله
👈نام مادر : صدیقه
⚜️مرحومه حاجیهخانم صدیقه نیکبخت فرزند مرحوم حاج غلامرضا
💐 متولد : ۱۳۴۷
🌹 شهادت : ۲۷ فروردینماه ۱۳۶۷ ( مفقودالاثر تا 1380 )
🔰 بازگشت پیکر پاڪ و مطهر آن شهید و تشیع ایشان به همراه سائر همرزمان تفحص شدهاش
💠 در مراسم عزادارے عمومے تهران چهارشنبه ۲ خردادماه ۱۳۸۰ برابر با ۲۹ ماه صفرالمظفر ۱۴۲۲ قمرے
💠مراسم تشیع باشکوه درب حسینیه تهران باحضور همشهریان مالواجردے وخاکسپارے آن شهید والامقام
🔹 یکشنبه ۶ خردادماه ۱۳۸۰ در بهشتزهرا (س)
💫 شهید حسن نیکبخت در سال ۱۳۴۷ در تهران دیده به جهان گشود
قبل از پیروزے انقلاب با وجود سن کمے که داشت در مسجد خداداد مشغول به فعالیت شد و پس از پیروزے انقلاب با آغاز جنگ تحمیلے
👈 جهت خنثے کردن فضاے ناامنے که اوایل جنگ توسط منافقان و دشمنان انقلاب در پایتخت به وجود آمده بود شبها جلوے درب مسجد خداد با دوستانش نگهبانے میدادند
🌐 شهید حسن نیکبخت هنگامے که به سن ۱۸ سالگے رسید آمادهے رفتن به سربازے وجبهه شد
❌اما پدرش مرحوم حاج نصراله نیکبخت به او گفت :
بیا سربازیت را در همین تهران انجام بده و راننده امام جماعت مسجد خداداد باش
✅ اما شهید حسن نیکبخت در پاسخ به فرمایش پدرش عرض کرد :
پدرجان اگر میخواهے من به سربازے بروم فقط در جبهه و خط مقدم میروم تا از خاڪ و ناموسم دفاع کنم وگرنه اصلا سربازے نمیروم
دیگر جاے حرف و بحثے نبود و با رضایت کامل پدر
🌟 حسن نیکبخت
👈 مرداد سال ۱۳۶۵ به سربازے اعزام شد
✳️ دوره سهماهه آموزشے را در پادگان حمید اهواز سپرے کرد و بعد از مرخصے کوتاهے به منطقه جنگے جنوب اعزام شد
👈پس از فتح فاو به دست نیروها و رزمندگان اسلام به آن منطقه اعزام گردید
🔰ماموریت در منطقه که خط مقدم جبهه بهحساب میآمد بنابه درخواست خودش بود
👈 البته به همراه شهید حسن نیکبخت دوتن از دوستانش :
🔹آقاے رضا نیکبخت
(پسر عمویش آقارضا مرحوم حاج علے فتحاله) و
🔹آقاے اصغر صادقے
(اصغرآقا حاج برات اسماعیل عموحسین و مرحومه حاجیهخانم خدیجه میرزاعلےاکبر)
با حسن حاج نصراله بودند
🌹شهید حسن نیکبخت طے مدت دو سال دوران سربازے کمتر به مرخصے میآمد
🌹آن شهید والامقام در یکے از این مرخصیها که به تهران آمده بود از مادرش
⚜️مرحومه حاجیهخانم صدیقه حاج غلامرضا
🌸خواست تا براے او به خواستگارے بروند
👈 هرچند مادرش با درخواست او
❌ مخالفت میکرد و آن هم به دلیل که هنوز سربازیاش به اتمام نرسیده است
🌸 اما با اصرار فرزند این امر انجام شد و مراسم کوچڪ نامزدے براے ایشان برگزار گردید
🌹 شهید حسن نیکبخت نوروز ۱۳۶۷ در آخرین مرخصیاش به همراه خانوادهے همسرش به مالواجرد آمدند
👈و پس از اتمام مرخصے به جبهه رفت
🌐شامگاه ۲۷ فروردینماه ۱۳۶۷ این خبر از تلویزیون اعلام شد :
🛫 جنگندههاے متجاوز رژیم بعث عراق در پے شکستهاے اخیر که در جبهههاے حق علیه باطل متحمل شدند
❌ ناجوانمردانه منطقه فاو را با بمبهاے شیمیایے مورد حمله قرار دادند
👈مدتے از آن حملهے ناجوانمردانه گذشت اما هیچ نشان و اثرے از شهید حسن نیکبخت نبود
👈اوایل اردیبهشتماه ۱۳۶۷ آقاے رضا نیکبخت فرزند مرحوم حاج علے فتحاله (پسرعموےحسن) میگفت :
من حسن را در حالیکه مجروح شده بود به بیمارستان اهواز رساندم
👈 بنابر صحبت او مرحوم حاج نصراله نیکبخت همان موقع به اهواز رفت و تمام بیمارستانهاے این شهر را در چند نوبت یکایڪ زیرپا گذاشت اما هیچ خبرے از پسرش نبود
💠 سرانجام توسط ستاد اعلام شد که :
آقاے حسن نیکبخت در منطقهے عملیاتے فاو به درجهے رفیع شهادت نائل و شهید مفقودالاثر (جاویدالاثر) است.
(با تشکر از کانال پابرج)